معنی فارسی broomweed

B1

نوعی گیاه که به طور معمول در مناطق خشک و آفتابی رشد می‌کند و ممکن است برای دام‌ها خوراکی باشد.

A type of plant that typically grows in dry, sunny areas and can be used as fodder.

example
معنی(example):

علف بامبو معمولاً در مناطق خشک و باز رشد می‌کند.

مثال:

Broomweed often grows in dry, open areas.

معنی(example):

کشاورزان گاهی از علف بامبو برای تغذیه دام‌های خود استفاده می‌کنند.

مثال:

Farmers sometimes use broomweed to feed their livestock.

معنی فارسی کلمه broomweed

: معنی broomweed به فارسی

نوعی گیاه که به طور معمول در مناطق خشک و آفتابی رشد می‌کند و ممکن است برای دام‌ها خوراکی باشد.