معنی فارسی brotan
B1بروتُن، نوعی غذا که معمولا در دما گرم سرو میشود و به خوراک خوشمزهای تبدیل میشود.
A type of dish that is typically served hot and is made into a delicious meal.
- NOUN
example
معنی(example):
بروتُن بخار داغ بود.
مثال:
The brotan was steaming hot.
معنی(example):
او بروتُن را در میز شام سرو کرد.
مثال:
She served brotan at the dinner table.
معنی فارسی کلمه brotan
:
بروتُن، نوعی غذا که معمولا در دما گرم سرو میشود و به خوراک خوشمزهای تبدیل میشود.