معنی فارسی brulyies

B1

نتایج، یافته‌ها یا تبعاتی که نتیجه یک تحقیق یا مطالعه هستند.

Results or findings that derive from a study or investigation.

example
معنی(example):

نتایج گزارش نکات کلیدی را روشن کرد.

مثال:

The brulyies of the report highlighted key findings.

معنی(example):

ما در جلسه‌مان درباره نتایج صحبت کردیم.

مثال:

We discussed the brulyies in our meeting.

معنی فارسی کلمه brulyies

: معنی brulyies به فارسی

نتایج، یافته‌ها یا تبعاتی که نتیجه یک تحقیق یا مطالعه هستند.