معنی فارسی bruskness

B1

کیفیت یا حالت تندی و خشونت در برخورد یا بیان.

The quality of being brusque; abruptness or curt behavior

example
معنی(example):

تندی او اغلب به عنوان بی‌ادبی برداشت می‌شود.

مثال:

His bruskness is often mistaken for rudeness.

معنی(example):

او تلاش کرد تا تندی خود را در محیط‌های حرفه‌ای ملایم‌تر کند.

مثال:

She tried to soften her bruskness in professional settings.

معنی فارسی کلمه bruskness

: معنی bruskness به فارسی

کیفیت یا حالت تندی و خشونت در برخورد یا بیان.