معنی فارسی buboed
B1بوبوئید به حالتی گفته میشود که غدد لنفاوی متورم شده و در ناحیه کشاله ران یا زیر بازوها بوجود میآید.
A condition characterized by swollen lymph nodes, often due to infection.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشک او را با غدد بوبوئید تشخیص داد.
مثال:
The doctor diagnosed him with buboed glands.
معنی(example):
شرایط بوبوئید میتواند به گاهی نشانه عفونت جدی باشد.
مثال:
Buboed conditions can sometimes indicate a serious infection.
معنی فارسی کلمه buboed
:
بوبوئید به حالتی گفته میشود که غدد لنفاوی متورم شده و در ناحیه کشاله ران یا زیر بازوها بوجود میآید.