معنی فارسی bucconasal

B2

ارتباط با یا واقع در ناحیه بین گونه‌ها و بینی.

Relating to or situated in the area between the cheeks and the nose.

example
معنی(example):

ویژگی‌های بوسکونازال اغلب در گونه‌های خاص حیوانات مشاهده می‌شود.

مثال:

Bucconasal characteristics can often be observed in specific animal species.

معنی(example):

محققان حفره بوسکونازال را در انواع پستانداران بررسی کردند.

مثال:

Researchers studied the bucc nasal cavity of various mammals.

معنی فارسی کلمه bucconasal

: معنی bucconasal به فارسی

ارتباط با یا واقع در ناحیه بین گونه‌ها و بینی.