معنی فارسی buckish
B2صفتی که به معنای شوخطبع و شاداب استفاده میشود و معمولاً برای افراد جوان و شاداب به کار میرود.
Characteristic of being lighthearted or playful, often associated with youthfulness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طرز رفتار باکی او را در بین همسالانش محبوب کرد.
مثال:
His buckish attitude made him popular among his peers.
معنی(example):
او جذابیت باکیای داشت که همه را جذب میکرد.
مثال:
She had a buckish charm that attracted everyone.
معنی فارسی کلمه buckish
:
صفتی که به معنای شوخطبع و شاداب استفاده میشود و معمولاً برای افراد جوان و شاداب به کار میرود.