معنی فارسی budgetary

B1

مربوط به بودجه و تصمیم‌گیری‌های مالی، به معنای وجود محدودیت‌ها یا چارچوب‌هایی برای خرید و هزینه است.

Relating to or concerned with the financial plan for a specific period.

adjective
معنی(adjective):

Of or pertaining to a budget.

example
معنی(example):

محدودیت‌های بودجه‌ای تأمین مالی پروژه را دشوار کرد.

مثال:

The budgetary constraints made it difficult to fund the project.

معنی(example):

برنامه‌ریزی بودجه برای مدیریت مالی مؤثر ضروری است.

مثال:

Budgetary planning is essential for effective financial management.

معنی فارسی کلمه budgetary

: معنی budgetary به فارسی

مربوط به بودجه و تصمیم‌گیری‌های مالی، به معنای وجود محدودیت‌ها یا چارچوب‌هایی برای خرید و هزینه است.