معنی فارسی buddying

B1

دوست شدن یا ایجاد رابطه نزدیک با شخصی دیگر، به ویژه به طور غیررسمی.

The act of forming a friendship or close bond with someone, especially in informal settings.

verb
معنی(verb):

To assign a buddy, or partner, to.

example
معنی(example):

دوست شدن با یک همکلاسی جدید می‌تواند مدرسه را کمتر ترسناک کند.

مثال:

Buddying up with a new classmate can make school less intimidating.

معنی(example):

او از دوست شدن با هم‌تیمی‌هایش در طول تمرین لذت می‌برد.

مثال:

He enjoyed buddying with his teammates during practice.

معنی فارسی کلمه buddying

: معنی buddying به فارسی

دوست شدن یا ایجاد رابطه نزدیک با شخصی دیگر، به ویژه به طور غیررسمی.