معنی فارسی buddied
B1 /ˈbʌdid/دوست شدن یا نزدیکی، به معنای پیوند یا دوستی به طور غیررسمی بین افراد.
Forming a friendship or bond, often through shared experiences or interests.
- verb
verb
معنی(verb):
To assign a buddy, or partner, to.
example
معنی(example):
بعد از کار کردن با هم، احساس کردند که با هم دوست شدهاند.
مثال:
After working together, they both felt they had buddied up.
معنی(example):
او با یک همکار جدید دوست شد تا انتقال آسانتر باشد.
مثال:
He buddied with a new colleague to make the transition easier.
معنی فارسی کلمه buddied
:
دوست شدن یا نزدیکی، به معنای پیوند یا دوستی به طور غیررسمی بین افراد.