معنی فارسی bulges
B1پف کرده‌گی، حالتی در شیء که باعث می‌شود در برخی نقاط از معمولی باریک‌تر و در نقاط دیگر از معمولی بزرگ‌تر به نظر برسد.
Outward curves or protrusions on a surface, often indicating expansion or fullness.
- noun
Something sticking out from a surface; a swelling, protuberant part; a bending outward, especially when caused by pressure.
a bulge in a wall
The bilge or protuberant part of a cask.
The bilge of a vessel.
The outline of male genitals visible through clothing.
A sudden rise in value or quantity.
پف کردگی‌های پارچه باعث می‌شود تا لباس جالب به نظر برسد.
The bulges in the fabric make the dress look interesting.
او پف کردگی‌هایی در ظرف مشاهده کرد که نشان‌دهنده پر بودن آن بود.
He noticed bulges in the container, indicating it was full.
معنی فارسی کلمه bulges
:
پف کرده‌گی، حالتی در شیء که باعث می‌شود در برخی نقاط از معمولی باریک‌تر و در نقاط دیگر از معمولی بزرگ‌تر به نظر برسد.
