معنی فارسی bulldoggishly
B1به صورت بولداگیشی، به معنای نشان دادن سرسختی یا پافشاری در یک موقعیت.
In a manner characteristic of bulldogs, usually implying stubbornness or persistence.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز بولداگیشی از تغییر نظرش درباره طرح امتناع کرد.
مثال:
He bulldoggishly refused to change his mind about the plan.
معنی(example):
او نظرش را به طرز بولداگیشی دفاع کرد، علیرغم انتقادات.
مثال:
She bulldoggishly defended her opinion, despite the criticism.
معنی فارسی کلمه bulldoggishly
:
به صورت بولداگیشی، به معنای نشان دادن سرسختی یا پافشاری در یک موقعیت.