معنی فارسی bulletining
B1عمل بولتین کردن اشاره به تهیه فهرستی سازمان یافته با استفاده از علامتها دارد.
The process of creating a structured list with bullet points.
- VERB
example
معنی(example):
بولتین کردن وظایف به همه کمک کرد تا منظم بمانند.
مثال:
Bulletining the tasks helped everyone stay organized.
معنی(example):
سند تاریخهای کلیدی پروژه را بولتین میکند.
مثال:
The document is bulletining the key dates for the project.
معنی فارسی کلمه bulletining
:
عمل بولتین کردن اشاره به تهیه فهرستی سازمان یافته با استفاده از علامتها دارد.