معنی فارسی bumclock
B1بمکلک، نوعی ساعت که ممکن است دقت مورد نیاز را نداشته باشد.
A colloquial term for a low-quality or unreliable clock.
- NOUN
example
معنی(example):
او ساعت خود را برای دیدن زمان بررسی کرد.
مثال:
He checked his bumclock to see the time.
معنی(example):
ساعت او دیشب خراب شد.
مثال:
The bumclock stopped working last night.
معنی فارسی کلمه bumclock
:
بمکلک، نوعی ساعت که ممکن است دقت مورد نیاز را نداشته باشد.