معنی فارسی bumpered

B1

بامپر، سپر ماشین که از آسیب دیدن بدنه خودرو جلوگیری می‌کند؛ همچنین به معنای ضربه خورده یا آسیب دیده است.

To be impacted or damaged in a minor way, often used in the context of vehicles.

example
معنی(example):

ماشین در پارکینگ با برخورد به سپر آسیب دید.

مثال:

The car was bumpered in the parking lot.

معنی(example):

او پس از تصادف جزئی احساس ضربه پذیری کرد.

مثال:

He felt bumpered after the minor accident.

معنی فارسی کلمه bumpered

: معنی bumpered به فارسی

بامپر، سپر ماشین که از آسیب دیدن بدنه خودرو جلوگیری می‌کند؛ همچنین به معنای ضربه خورده یا آسیب دیده است.