معنی فارسی bumpering
B1بامپرینگ، به معنای برخورد یا ضربه زدن به خودروها، به ویژه در فضاهای شلوغ.
The action of bumping or colliding in a minor manner, often used in vehicle contexts.
- VERB
example
معنی(example):
بامپرینگ میتواند در پارکینگهای شلوغ اتفاق بیفتد.
مثال:
Bumbering can occur in busy parking lots.
معنی(example):
آنها در ساعات شلوغی به خودروهایشان ضربه میزدند.
مثال:
They were bumpering their cars during the rush hour.
معنی فارسی کلمه bumpering
:
بامپرینگ، به معنای برخورد یا ضربه زدن به خودروها، به ویژه در فضاهای شلوغ.