معنی فارسی bunkmate
B1بونکمیت، فردی که در یک اتاق مشترک یا خوابگاه با شما زندگی میکند.
A person who shares a bed or sleeping area with another person, typically in dormitories.
- NOUN
example
معنی(example):
بونکمیت من و من دوستان خوبی شدیم.
مثال:
My bunkmate and I became good friends.
معنی(example):
شما در خوابگاه خود یک بونکمیت خواهید داشت.
مثال:
You will have a bunkmate in your dormitory.
معنی فارسی کلمه bunkmate
:
بونکمیت، فردی که در یک اتاق مشترک یا خوابگاه با شما زندگی میکند.