معنی فارسی burbliest
B1بربلترین، به معنی تولید بالاترین سطح از صداهای خوشایند و بربل.
Superlative form of 'burbly', indicating the most pronounced bubbling or gurgling quality among others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در میان همه جویها، این یکی بربلترین صدایی است که تاکنون شنیدهام.
مثال:
Among all the streams, this one is the burbliest I've ever heard.
معنی(example):
بربلترین فواره در پارک، بازدیدکنندگان زیادی را جذب میکند.
مثال:
The burbliest fountain in the park attracts many visitors.
معنی فارسی کلمه burbliest
:
بربلترین، به معنی تولید بالاترین سطح از صداهای خوشایند و بربل.