معنی فارسی burglarproofed
B1ایمن شده در برابر دزدی، به گونهای که موانع پیشگیری کننده نصب شده باشد.
Made secure against burglary; reinforced against theft.
- VERB
example
معنی(example):
خانه پس از چندین حادثه ورود غیرمجاز ایمن شد.
مثال:
The house was burglarproofed after a series of break-ins.
معنی(example):
آنها تمام ملک را برای اطمینان از ایمنی ضد سرقت کردند.
مثال:
They burglarproofed the entire property to ensure safety.
معنی فارسی کلمه burglarproofed
:
ایمن شده در برابر دزدی، به گونهای که موانع پیشگیری کننده نصب شده باشد.