معنی فارسی burn into
B1به معنای ایجاد نشانه یا تأثیر عمیق و ماندگار بر روی چیزی یا کسی است.
To leave a deep impression or mark on something.
- VERB
example
معنی(example):
علامت بر روی پوست حیوان سوزانده خواهد شد.
مثال:
The brand will burn into the skin of the animal.
معنی(example):
یاد آن روز برای همیشه در ذهن من سوزانده خواهد شد.
مثال:
The memory of that day will burn into my mind forever.
معنی فارسی کلمه burn into
:
به معنای ایجاد نشانه یا تأثیر عمیق و ماندگار بر روی چیزی یا کسی است.