معنی فارسی burrhel

B1

نوعی گیاه یا موجود مرتبط با تحمل در برابر شرایط سخت.

A term referring to a plant or organism known for its resilience.

example
معنی(example):

بروهل به خاطر مقاومتش در شرایط سخت شناخته شده است.

مثال:

A burrhel is known for its resilience in harsh conditions.

معنی(example):

کشاورزان به خاطر استقامت بروهل آن را می‌ستایند.

مثال:

Farmers appreciate the burrhel for its hardiness.

معنی فارسی کلمه burrhel

: معنی burrhel به فارسی

نوعی گیاه یا موجود مرتبط با تحمل در برابر شرایط سخت.