معنی فارسی burrknot

B1

گره، در نوعی گره زدن نامعمول و ناخواسته در الیاف.

A tangle or knot in fibers, commonly found in textiles.

example
معنی(example):

گره سخت و محکم بود و باز کردن آن دشوار بود.

مثال:

The burrknot was tough and hard to untangle.

معنی(example):

او یک گره در نخ پیدا کرد.

مثال:

She found a burrknot in the yarn.

معنی فارسی کلمه burrknot

: معنی burrknot به فارسی

گره، در نوعی گره زدن نامعمول و ناخواسته در الیاف.