معنی فارسی bursate
B1مرتبط با بورسها یا بافتهای مایع در بدن که به تسکین فشار بین استخوانها کمک میکند.
Referring to paralleled structures associated with bursae in the body.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافتهای بورساتی برای روان کردن مفاصل ضروری هستند.
مثال:
Bursate tissues are essential for joint lubrication.
معنی(example):
پزشک توضیح داد که چگونه مایع بورساتی مفاصل را نرم میکند.
مثال:
The doctor explained how bursate fluid cushions the joints.
معنی فارسی کلمه bursate
:
مرتبط با بورسها یا بافتهای مایع در بدن که به تسکین فشار بین استخوانها کمک میکند.