معنی فارسی burtree

B1

درختی با رنگ‌های زنده و خاص، معمولاً در فصل بهار زیبا به نظر می‌رسد.

A tree known for its vibrant and distinct colors, particularly in spring.

example
معنی(example):

درخت برتری به خاطر رنگ‌های زنده‌اش در بهار شناخته شده است.

مثال:

The burtree is known for its vibrant colors in spring.

معنی(example):

ما درخت برتری را در باغ دیدیم.

مثال:

We visited the burtree in the garden.

معنی فارسی کلمه burtree

: معنی burtree به فارسی

درختی با رنگ‌های زنده و خاص، معمولاً در فصل بهار زیبا به نظر می‌رسد.