معنی فارسی bush-crashed
B1به معنای برخورد کردن و از پرواز خارج شدن به دلیل مشکلات ناگهانی ضمن عبور از یک ناحیه گیاهی است.
To crash into a bush or thick vegetation, typically during a failed landing.
- VERB
example
معنی(example):
هواپیما در بین شاخ و برگ انبوه تصادف کرد.
مثال:
The plane bush-crashed into the dense foliage.
معنی(example):
خلبان در هنگام نشستن اضطراری درختچهها را خرد کرد.
مثال:
The pilot bush-crashed during the emergency landing.
معنی فارسی کلمه bush-crashed
:
به معنای برخورد کردن و از پرواز خارج شدن به دلیل مشکلات ناگهانی ضمن عبور از یک ناحیه گیاهی است.