معنی فارسی bushelage

B1

مقدار برداشت محصولات کشاورزی که به واحد بشکه اندازه‌گیری می‌شود.

The quantity of produce measured in bushels.

example
معنی(example):

کشاورزان برداشت خود را در بشکه اندازه می‌زنند.

مثال:

Farmers measure their harvest in bushelage.

معنی(example):

مقدار بشکه سیب امسال چشم‌گیر بود.

مثال:

The bushelage of apples was impressive this year.

معنی فارسی کلمه bushelage

: معنی bushelage به فارسی

مقدار برداشت محصولات کشاورزی که به واحد بشکه اندازه‌گیری می‌شود.