معنی فارسی bushwife

B1

زنی که در مناطقی با پوشش گیاهی انبوه زندگی می‌کند و مهارت‌های بقا دارد.

A woman who lives in a bush setting and possesses survival skills.

example
معنی(example):

او به داشتن عنوان بوش‌وایف افتخار می‌کرد.

مثال:

She prided herself on being a bushwife.

معنی(example):

به عنوان یک بوش‌وایف، او در جستجوی غذا ماهر بود.

مثال:

As a bushwife, she was skilled in foraging.

معنی فارسی کلمه bushwife

: معنی bushwife به فارسی

زنی که در مناطقی با پوشش گیاهی انبوه زندگی می‌کند و مهارت‌های بقا دارد.