معنی فارسی busy-bodies
B1جمع کلمه کنجکاو، اشخاصی که مداخلهگر و کنجکاو در امور دیگران هستند.
People who meddle in the affairs of others.
- NOUN
example
معنی(example):
کنجکاوان در دفتر همیشه درباره زندگی یکدیگر شایعه میسازند.
مثال:
The busy-bodies at the office always gossip about each other's lives.
معنی(example):
همیشه در هر جامعهای کنجکاوانی هستند که مشکلاتی ایجاد میکنند.
مثال:
There are always busy-bodies in every community stirring up trouble.
معنی فارسی کلمه busy-bodies
:
جمع کلمه کنجکاو، اشخاصی که مداخلهگر و کنجکاو در امور دیگران هستند.