معنی فارسی butcherous

B1

مرتبط با رفتار یا روش‌های خشن و ظالمانه، به ویژه در زمینه قصابی.

Having qualities or characteristics typical of a butcher, often used negatively.

example
معنی(example):

طرز رفتار قصاب‌گونه‌اش بسیاری را آزرده کرد.

مثال:

His butcherous ways offended many people.

معنی(example):

در داستان، شخصیت تمایلات قصاب‌گونه‌ای داشت.

مثال:

In the story, the character had butcherous tendencies.

معنی فارسی کلمه butcherous

: معنی butcherous به فارسی

مرتبط با رفتار یا روش‌های خشن و ظالمانه، به ویژه در زمینه قصابی.