معنی فارسی butter face
B2اصطلاح عامیانه برای افراد با اندام زیبا اما صورت نامطلوب.
A slang term referring to someone who has a nice body but an unattractive face.
- noun
noun
معنی(noun):
Alternative form of butterface
example
معنی(example):
او خندید و به او گفت کرهچهره.
مثال:
He laughed and called her a butter face.
معنی(example):
اصطلاح کرهچهره معمولاً در جوکها استفاده میشود.
مثال:
The term butter face is often used in jokes.
معنی فارسی کلمه butter face
:
اصطلاح عامیانه برای افراد با اندام زیبا اما صورت نامطلوب.