معنی فارسی butterfaces

B2

نوعی اصطلاح عامیانه که به زیبایی سایر جنبه‌ها به جز صورت اشاره می‌کند.

A colloquial term used to describe someone who has an attractive body but an unattractive face.

example
معنی(example):

برخی افراد از واژه بوترفیس برای توصیف ظاهرهای خاص استفاده می‌کنند.

مثال:

Some people use the term butterfaces to describe certain appearances.

معنی(example):

او به شوخی او را بوترفیس نامید زیرا بدنش را دوست داشت اما صورتش را نه.

مثال:

He jokingly called her butterface because he liked her body but not her face.

معنی فارسی کلمه butterfaces

: معنی butterfaces به فارسی

نوعی اصطلاح عامیانه که به زیبایی سایر جنبه‌ها به جز صورت اشاره می‌کند.