معنی فارسی butterwife

B1

همسر کره، به زنی گفته می‌شود که در فروش کره تخصص دارد و این شغل در گذشته رایج بوده است.

A woman who sells butter, especially in historical contexts.

example
معنی(example):

یک همسر کره در بازار کره می‌فروشد.

مثال:

A butterwife sells butter at the market.

معنی(example):

در زمان‌های قدیم، همسر کره یک شغل رایج بود.

مثال:

In old times, a butterwife was a common profession.

معنی فارسی کلمه butterwife

: معنی butterwife به فارسی

همسر کره، به زنی گفته می‌شود که در فروش کره تخصص دارد و این شغل در گذشته رایج بوده است.