معنی فارسی butterwoman
B1زن کرهفروش، به زنی اشاره دارد که در تهیه و فروش کره فعالیت میکند.
A woman who makes or sells butter.
- NOUN
example
معنی(example):
زن کرهفروش در روستای خود معروف بود.
مثال:
The butterwoman was well-known in her village.
معنی(example):
مادربزرگم در جوانی یک زن کرهفروش بود.
مثال:
My grandmother was a butterwoman in her youth.
معنی فارسی کلمه butterwoman
:
زن کرهفروش، به زنی اشاره دارد که در تهیه و فروش کره فعالیت میکند.