معنی فارسی buttocker

B1

فضول، کسی که در کارهای دیگران دخالت می‌کند.

A person who meddles in other people's activities.

example
معنی(example):

فضول به بچه‌ها کمک کرد که به صورت ایمن بازی کنند.

مثال:

The buttocker helped the kids play safely.

معنی(example):

به عنوان یک فضول، او نتوانست از دخالت در بازی خودداری کند.

مثال:

As a buttocker, he couldn't resist involving himself in the game.

معنی فارسی کلمه buttocker

: معنی buttocker به فارسی

فضول، کسی که در کارهای دیگران دخالت می‌کند.