معنی فارسی buttonless

B1

بدون دکمه، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن دکمه وجود ندارد.

Describing something that does not have buttons.

example
معنی(example):

او یک پیراهن بدون دکمه برای ظاهری غیررسمی‌تر پوشید.

مثال:

He wore a buttonless shirt for a more casual look.

معنی(example):

طراحی بدون دکمه، پوشیدن و درآوردن آن را آسان‌تر می‌کند.

مثال:

The buttonless design makes it easier to put on and take off.

معنی فارسی کلمه buttonless

: معنی buttonless به فارسی

بدون دکمه، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن دکمه وجود ندارد.