معنی فارسی butylate
B1بوتیله کردن، فرآیندی است که طی آن یک ترکیب با بوتیل ترکیب میشود تا ویژگیهای آن تغییر کند.
To introduce a butyl group into a compound, usually to enhance its properties.
- VERB
example
معنی(example):
مهم است که نمونه را به درستی بوتیله کنید تا از آلودگی جلوگیری شود.
مثال:
It's important to butylate the sample properly to avoid contamination.
معنی(example):
پژوهشگران تصمیم گرفتند که ترکیب را برای پایداری بهتر بوتیله کنند.
مثال:
Researchers decided to butylate the compound for better stability.
معنی فارسی کلمه butylate
:
بوتیله کردن، فرآیندی است که طی آن یک ترکیب با بوتیل ترکیب میشود تا ویژگیهای آن تغییر کند.