معنی فارسی butylated

B2

بوتیله شده، به موادی اطلاق می‌شود که گروه بوتیل به آن‌ها افزوده شده و ویژگی‌های آن‌ها تغییر کرده است.

Having had a butyl group added to a compound, often to improve stability or performance.

example
معنی(example):

ترکیب بوتیله شده واکنش‌پذیری بهتری نشان داد.

مثال:

The butylated compound showed improved reactivity.

معنی(example):

محصولات بوتیله شده معمولاً از محصولات غیر بوتیله شده پایدارتر هستند.

مثال:

Butylated products are often more stable than non-butyated ones.

معنی فارسی کلمه butylated

: معنی butylated به فارسی

بوتیله شده، به موادی اطلاق می‌شود که گروه بوتیل به آن‌ها افزوده شده و ویژگی‌های آن‌ها تغییر کرده است.