معنی فارسی buzz-kills

B1

مواردی که باعث خراب شدن حال و هوا یا فضای لذت‌بخش می‌شوند.

Things that spoil a fun atmosphere.

example
معنی(example):

دیرآمدن می‌تواند خوشی یک شب فیلم را خراب کند.

مثال:

Latecomers can be buzz-kills at a movie night.

معنی(example):

قوانین غیرضروری برای مهمانی جو را خراب کرد.

مثال:

The unnecessary rules were buzz-kills for the party.

معنی فارسی کلمه buzz-kills

: معنی buzz-kills به فارسی

مواردی که باعث خراب شدن حال و هوا یا فضای لذت‌بخش می‌شوند.