معنی فارسی bygoing

B1

فعالیت خرید یا بیرون رفتن به منظور تفریح.

The activity of going out for shopping or leisure purposes.

example
معنی(example):

خرید کردن تجربه‌ای لذت بخش در بازار بود.

مثال:

The bygoing was a fun experience at the market.

معنی(example):

خرید آخر هفته به من کمک می‌کند تا استراحت کنم.

مثال:

Bygoing on weekends helps me relax.

معنی فارسی کلمه bygoing

: معنی bygoing به فارسی

فعالیت خرید یا بیرون رفتن به منظور تفریح.