معنی فارسی cacuminous

C1

ویژگی‌های باریک شدن به سمت نوک.

Having a tapering or pointed shape.

example
معنی(example):

ویژگی‌های کاکومینوس درخت قابل توجه بود.

مثال:

The cacuminous features of the tree were remarkable.

معنی(example):

شکل‌های کاکومینوس اغلب در طبیعت یافت می‌شوند.

مثال:

Cacuminous shapes are often found in nature.

معنی فارسی کلمه cacuminous

: معنی cacuminous به فارسی

ویژگی‌های باریک شدن به سمت نوک.