معنی فارسی caffling
B1صدای ملایم و ناشی از گفتوگوها و فعالیتها در محیطی مانند کافه.
The soft sounds of conversation, often in a cafe or similar setting.
- OTHER
example
معنی(example):
صداهای قهوهخانه فضایی دنج ایجاد کرد.
مثال:
The caffling in the cafe created a cozy atmosphere.
معنی(example):
من صدای افرادی که در حال چت به قهوه هستند را دوست دارم.
مثال:
I love the caffling of people chatting over coffee.
معنی فارسی کلمه caffling
:
صدای ملایم و ناشی از گفتوگوها و فعالیتها در محیطی مانند کافه.