معنی فارسی caginess
B2خویشتنداری به حالتی اشاره دارد که فرد در بیان اطلاعات محتاط است و به نظر میرسد که چیزی را پنهان میکند.
The quality of being secretive or evasive, particularly in communication; often an intentional strategy.
- noun
noun
معنی(noun):
The quality of being cagey.
example
معنی(example):
خویشتنداری او در مورد جزئیات باعث شد همه مشکوک شوند.
مثال:
His caginess about the details made everyone suspicious.
معنی(example):
خویشتنداری اغلب یک تاکتیک در مذاکرات است.
مثال:
Caginess is often a tactic used in negotiations.
معنی فارسی کلمه caginess
:
خویشتنداری به حالتی اشاره دارد که فرد در بیان اطلاعات محتاط است و به نظر میرسد که چیزی را پنهان میکند.