معنی فارسی cairny
B1ساختار از سنگ یا سنگریزه که به عنوان نشانهگذاری در طبیعت استفاده میشود.
A stack of stones used as a trail marker or memorial.
- NOUN
example
معنی(example):
سنگچین بالای تپه مسیر پیادهروی را مشخص کرد.
مثال:
The cairny on the hill marked the hiking trail.
معنی(example):
ما یک سنگچین کوچک در کنار رودخانه پیدا کردیم.
مثال:
We found a small cairny by the riverbank.
معنی فارسی کلمه cairny
:
ساختار از سنگ یا سنگریزه که به عنوان نشانهگذاری در طبیعت استفاده میشود.