معنی فارسی calcimined

B1

کلسیمینه، فرآیند پوشش دادن دیوارها با ترکیب کلسیم برای جلوگیری از نفوذ رطوبت.

To have a wall coated with a lime-based material for protection against moisture.

verb
معنی(verb):

To coat with this substance.

example
معنی(example):

خانه کلسیمینه شده بود تا در برابر رطوبت محافظت کند.

مثال:

The house was calcimined to protect against moisture.

معنی(example):

پس از کلسیمینه شدن، دیوارها در برابر رطوبت مقاوم بودند.

مثال:

After being calcimined, the walls were resistant to damp.

معنی فارسی کلمه calcimined

: معنی calcimined به فارسی

کلسیمینه، فرآیند پوشش دادن دیوارها با ترکیب کلسیم برای جلوگیری از نفوذ رطوبت.