معنی فارسی calculably
B1به صورتی که به راحتی میتوان آن را حساب کرد یا پیشبینی کرد.
In a manner that is able to be calculated or estimated.
- ADVERB
example
معنی(example):
این پروژه میتواند به طور قابل محاسبهای برنامهریزی شود.
مثال:
The project can be planned calculably.
معنی(example):
نتایج به طور قابل محاسبهای طراحی شدند تا اهداف را تحقق دهند.
مثال:
The outcomes were designed calculably to achieve goals.
معنی فارسی کلمه calculably
:
به صورتی که به راحتی میتوان آن را حساب کرد یا پیشبینی کرد.