معنی فارسی calculary

B2

مرتبط با محاسبه، به معنی فرایند حساب کردن.

Relating to calculation; involving mathematical processes.

example
معنی(example):

روش محاسبه به درک مسائل ریاضی پیچیده کمک می‌کند.

مثال:

The calculary method helps in understanding complex math problems.

معنی(example):

ما از یک رویکرد محاسبه‌ای برای ساده کردن معادله استفاده کردیم.

مثال:

We used a calculary approach to simplify the equation.

معنی فارسی کلمه calculary

: معنی calculary به فارسی

مرتبط با محاسبه، به معنی فرایند حساب کردن.