معنی فارسی calculatedness

B2

حساب‌شده بودن، اشاره به دقت در برنامه‌ریزی یا عمل.

The quality of being calculated; careful planning and consideration.

example
معنی(example):

حساب‌ شده بودن برنامه‌اش همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The calculatedness of her plan impressed everyone.

معنی(example):

حساب‌ شده بودن او در مذاکرات نشان‌دهنده تجربه‌اش است.

مثال:

His calculatedness in negotiations shows his experience.

معنی فارسی کلمه calculatedness

: معنی calculatedness به فارسی

حساب‌شده بودن، اشاره به دقت در برنامه‌ریزی یا عمل.