معنی فارسی calculous
C1مربوط به تشکیل سنگها یا کریستالها در بدن.
Relating to or characterized by the presence of calculi or stones in the body.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک او را با یک وضعیت محاسباتی که بر کلیههایش تأثیر میگذارد، تشخیص داد.
مثال:
The doctor diagnosed her with a calculous condition affecting her kidneys.
معنی(example):
تشکیلهای محاسباتی میتوانند به مسائل پزشکی مختلفی منجر شوند.
مثال:
Calculous formations can lead to various medical issues.
معنی فارسی کلمه calculous
:
مربوط به تشکیل سنگها یا کریستالها در بدن.