معنی فارسی calentured
B1به حالتی اطلاق میشود که دما یا حرارت آن در سطح بالایی قرار دارد.
Having a warm or heated quality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جو گرمدار باعث شد اتاق احساس راحتی کند.
مثال:
The calentured atmosphere made the room feel cozy.
معنی(example):
او از شب گرمدار در کنار شومینه لذت برد.
مثال:
He enjoyed the calentured evening by the fireplace.
معنی فارسی کلمه calentured
:
به حالتی اطلاق میشود که دما یا حرارت آن در سطح بالایی قرار دارد.