معنی فارسی calenturist

B1

کسی که تب دارد، به ویژه در شرایط گرم.

A person who is suffering from a fever.

example
معنی(example):

تب‌دار معمولاً در سایه استراحت می‌کند.

مثال:

The calenturist can often be seen resting in the shade.

معنی(example):

یک تب‌دار ممکن است نیاز به خنک شدن سریع داشته باشد.

مثال:

A calenturist may need to cool down quickly.

معنی فارسی کلمه calenturist

: معنی calenturist به فارسی

کسی که تب دارد، به ویژه در شرایط گرم.